مانیا اکبری کارگردان، نویسنده، تهیهکننده فیلم و هنرپیشه زن ایرانی است. نام او بیشتر با بازی در فیلم “ده” به کارگردانی عباس کیارستمی بهطور جدی در سینمای ایران مطرح شد. این فیلم در همان سال در بخش اصلی جشنواره بینالمللی فیلم کن شرکت کرد.
نام: مانیا اکبری |
تاریخ تولد: 1353 |
ملیت: ایرانی |
محل سکونت: لندن، انگلستان |
وضعیت تاهل: متاهل |
فرزندان: دو پسر (امین ماهر، 1370)، (روبین) |
اینستاگرام: (3,678) maniaakbari.film |
بیوگرافی مانیا اکبری
مانیا اکبری متولد سال 1353 در تهران، ایران است. او کار هنری خود را از سال ۱۳۷۰ با نقاشی آغاز کرد و از همین سال نقاشیهای خود را در نمایشگاههای داخلی و خارجی به صورت انفرادی و گروهی به نمایش میگذاشت. سپس در زمینه دستیار کارگردان و فیلمبرداری مستند «پیر حرا» و «برگ سبز» در کنار مهوش شیخ السلامی تجربه کسب کرد.
مانیا اکبری در عرصهی بازیگری
مانیا اکبری با بازی در فیلم “ده” ساخته عباس کیارستمی در سال ۱۳۸۰ وارد دنیای سینما شد. او در این فیلم، بخشهایی از زندگی واقعی خود را به همراه پسرش امین ماهر و خواهرش رویا اکبری جلوی دوربین برد. در سال ۱۳۸۲ فیلم مستند «بلور» را ساخت. پس از آن در سال ۱۳۸۳ نخستین فیلم سینمایی بلندش را به نام «بیست انگشت» کارگردانی، نویسندگی و بازیگری کرد. این فیلم در بخش دیجیتال جشنواره فیلم ونیز در سال ۲۰۰۴ شرکت کرد و جایزه بهترین فیلم این بخش را دریافت کرد. مانیا نخستین فیلمساز زن تاریخ سینمای ایران میباشد که این جایزه را دریافت کرده است.
خروج مانیا اکبری از ایران
مانیا اکبری پس از درگیریهای داخلی ایران در سال ۱۳۸۹ یک مستند تلویزیونی در مورد اعدام بهنود شجاعی به نام «سی دقیقه مانده به شش» ساخت. همچنین در سال ۱۳۹۰ فیلم «زنها پستان ندارند» را کارگردانی، نویسندگی و بازیگری کرد. درهنگام ساخت این فیلم در ایران تعدادی فیلمساز دستگیر شدند. او در نهایت همراه با فیلم جدید خود «زنها پستان ندارند» ایران را ترک کرد و ادامه این فیلم را در سال ۱۳۹۱ در لندن به پایان رساند. همچنین نام فیلم به «از تهران تا لندن» تغییر یافت.
دیدگاهها نسبت به مانیا اکبری
برخی منتقدان در ایران مانیا اکبری را به عنوان هنرمند زنی میشناسند که با عصیانها و شجاعت و جسارت، تصاویر و افکار ذهنی خود را در جامعه اسلامی بیپروا مطرح میکند. به همین دلیل او را جز هنرمندان تابوشکن و ساختارشکن میدانند.
سرطان سینه مانیا اکبری
مانیا اکبری در سال ۱۳۸۶ دچار بیماری سرطان سینه شد. در همین دوران فیلم “۴+۱۰” را به پیشنهاد عباس کیارستمی در ادامه فیلم “۱۰” ساخت و در این فیلم به تجربههای شخصی خودش اشاره داشت. فیلم “۴+۱۰” در موزه هنرهای زیبای بوستون ایالات متحده آمریکا نیز به نمایش درآمد.
نویسندگی مانیا اکبری
مانیا اکبری از سال ۱۳۹۱ نزدیک به سی طرح فیلم و داستان کوتاه نوشتهاست که به نام «داستانهایی بدون دکوپاژ» توسط نشر نوگام منتشر شدند.
افشاگری مانیا اکبری درباره تجاوز امیر بهرام شاهندهراد به پسرش و مقصر عنوان کردن عباس کیارستمی
مانیا اکبری در تاریخ 2 مرداد 1399 با انتشار پستی در صفحهی اینستاگرامش از تجاوز امیر بهرام شاهندهراد، همسر خواهرش، به پسرش، امین ماهر، به مدت 4 سال پرده برداشت. او همچنین عباس کیارستمی را در این ماجرا مقصر عنوان کرد و گفت من و تو يك عذرخواهى بزرگ به امين بدهكاریم.
مانیا اکبری در این پست نوشت: “عباس جان كاش زنده بودى و اين متن سادهى عاجزانه را مىخواندى! يعنى روزى رسيد كه قدرت پيدا كنم در فضاى عمومى بنويسم؟ عباس جان من و تو يك عذرخواهى بزرگ به امين بدهكاريم.
عباس جان یادت هست هر شب منزل ما بودى و مىنشستى با ذوق صحنههاى ضبط شده از زندگى خصوصى من را با پسر خودم و پسر همسرم تماشا مى کردى؟همان فیلمهایى که به دلیل آشفتگىها و علامت سوالهاى بیشمار به درخواست و آگاهى آن فکر مدرن یعنى روانکاوم، فیلمبردارى مىکردم.
عباس جان چرا نفهمیدیم چرا امین در فیلمها پر از خشم است؟ پر از فریاد است؟ پر از درد است؟ و به مادرش مىگوید “من کودکم نمىتوانم از خودم نگهدارى کنم” چرا نفهمیدیم وقتى در فیلم ده شما، به خالهاش مىگوید: امین به بزرگترش توهین مىکند و مىگوید: خیلى نامردى عمو بهرام! این عمو بهرام همان متجاوز به بدن و جان و روان اوست که او را با تهدید وادار به سکوت کرده بود او نامردى را آن زمان فهمیده بود اما چرا من و تو نفهمیدیم؟
در فیلم مستندى که ساخته است به این نکات در فیلم تو اشاره مىکند. شرم بر ما باد! چرا من و تو از دیدن آن صدها ساعت فیلم خانوادگى پیامها و درد یک کودک تحت فشار تجاوز را ندیدیم؟! عباس جان بعد هم درد آن کودک را کالا کردیم رفتیم روى فرش سرخ و تو لیوان شراب در دستت و من هم حیران در پرس کنفرانس کن و تازه پشت آن میز مقابل صدها خبرنگار جهانى فهمیدم باید بگویم دردها و رنج و فریاد کودکم را تو نوشتى و از بیست کودک تست بازیگرى گرفتى تا به امین من رسیدى و بعد از کنفرانس دستم را فشار دادى و گفتى : بهتر است کسى نداند این دعواها واقعى بوده است به نفع تو نیست !
من از هر سمت محکوم بودم ! من مقصرم، من مادر متهم هستم که چرا قدرت نداشتم؟ چرا توان نداشتم؟ چرا شجاعت اکنون را نداشتم؟ تا که در همان پرس کنفرانس کن بگویم آن کودک، کودک من است! این رنج و فریادى که با مراسم و تاج و تخت و بادیگارد و دوربین و فیلم و عکس و مردم راه انداختید، آن پسر زیباى چشم درشت که بر روى پرده عظیم فریاد مىکرد، درد تجاوزش را فریاد مىکرده پسر واقعى من است و نمىدانست دوربین روشن است و دردهاى واقعى یک کودک است و اما مثل اینکه باید باور کنیم و باور کند آن فریادها یک فیلم بود؟ عباس فیلم نبودددد ! درد واقعى یک کودک بود !درد واقعى یک انسان بود ! باید باور کنیم آن رنج را تو کارگردانى کردى ؟ رنج و درد تجاوز آن جان و بدن را تو مصادره کردى حتى حق واقعى بودن هم به آن کودک ندادى!
محصول آن رنج ستارههایى است که جدول تهیه کننده امکاتو و تو را پر مىکرد و عکس آن کودک هم با نام “مارلون براندویى جدید توسط کیارستمى ظاهر شد” روى جلد مجلهها پخش مىشد. آن درد تجاوز یک کودک بود که در دست مردم روى کاغذها در شهر کن مىچرخیدعباس جان! آقاى کارمیتس چقدر خوشحال بود درد کودکى پول مىشود! رابطه قدرت و نیروى فرداست با فرو دست همواره چنین بوده عباس جان! و روزى که شمشیر را از رو بستم که به این دروغ ادامه ندهیم من با احساس گناه تاریخى با پسرم و مردم و نسل آینده ویران خواهم شد مانند “رودن” که اعلام کرد “کملکلود” بیمار روانى است و قابل باور و اعتماد نیست با این برچسب مادر او را هم از جامعه طرد و تنها کردى. همچنان کارمیتس متصور است من دورهاى در تیمارستان به زنجیر بودم، آخر مىدانى حرف شما خدایان هنر و نوابغى نایاب حجت است. اول داستان هستیم عباس جان، امیدوارم روزى جرات سارا امتى را پیدا کنم و از چشمان مخفى شده پشت عینک بنویسم. حیف که نیستى!”
مانیا اکبری، عباس کیارستمی و امین ماهر امیر بهرام شاهندهراد